چهارشنبه سوری

 

بازم همه یه چهارشنبه سوری دیگه و کلی اتفاقات دیگه ، الان تقریبا چند ساله که دیگه مثل قدیما تو این مراسم شرکت نمی کنم . یا درست تر بگم بعد از آخرین بار که توسط دوستان نیروهای انتظامی بازداشت شدم دیگه مثل سابق خودمو واسه چهارشنبه سوری هلاک نمی کنم . چه بلاها که سر من تو این چهارشنبه سوری ها نیومده ، یک مورد آتش گرفت و چند مورد مجروح شدن ثمره این مراسم ملی برای من بوده .

اخه یه جورای ما خیلی وحشی بازی در میاریم و اصلا کارامون به آدمیزاد شبیه نیست . به طور مثال هر سال ما چهار تا تایر کامیون به همراه چند ین تایر خودروهای دیگه و دهها فقره درخت و جعبه رو یه جا جمع می کنیم و آتیش میزنیم چنان آتیشی میشه که ارتفاع شعله های آتیش به اندازه این تیر های برق میرسه ( این مراسم تو یه جای غیر مسکونی برگزار میشه ) . بعد هم هرکی هنر خودشو نشون میده ، مثلا چند سال پیش یکی از بچه ها گلوله جنگی آورده بود و تو اتیش انداخت ، ما هم از ترس جانمون همه هر جای یه سوراخی پیدا کردیم قایم شدیم تا گلوله ها منفجر بشه ، با این شانسی که من دارم اگه اونجا وامیستادم  حتما یکی از گلوله ها تو بدن ما جا خوش می کرد .

ولی امسال پلیس حسابی حامون گرفت امروز با یدونه کامیون اومدن همه مهمات و تایرهای رو که واسه مراسم جمع کرده بودیم برداشتن بردن ، عجیب ضد حالی بود . حالا باید مثل بچه سوسولها باید بیایم با سیگارت بازی کنیم یا اینکه فشفشه دستمون بگیریم . ما کل عقده و انرزی درون خفته خودمون تو این روز خالی می کردیم حالا با این کارشون حتما عقده ای میشم و دیگه نمیتونیم دکتر مهندس بشیم .

یه چیز جالبی که در مورد چهارشنبه سوری هست اینه که سال پیش کلا سه نفر تو این مراسم مردن (به نقل از رئیس اورژانس کشور) و صدا سیما اینقدر داد هوار راه انداخته در حالی که هر روز تو جاده های ایران 60 نفر در اثر تصادف میمیرن و در سال میشه بیشتر از 20000 نفر ، حالا شما قضاوت بکنید کدومشون مهمتره و توجه بیشتری میخواد  . امسال مثل نقل نبات هرجای شهر که میبینی مامور پخش کردن .